هرکسی گفت میمونم رفت و اینو خوندم. همه ی رفتنی ها رفتنو تنها اینجا موندم . گفته بودم غم سیاهی کرده توی قلبه آدما. بابایی مرام مرده همه حذب بادنا !! قسم خوردم به خاک پای پدر موسفیدم ک از درد بگم تا ک تار بشه سوی دیدم. گفته بودم دورت یه مشت گرگ هوس بازن. فهمیدم بین یه عده آدمِ کفن سازم فهمیدم باید پناه ببرم به همین سازم یاد گرفتم باید با کلمات فلسفه بسازم دیدم دور ورم حق خوری زیاده یکی توی پورش و یکی قدم پاهای پیاده دیدم حق کارگر خورده میشه دست ارباب واسه حقِ اونه دارم میکنم داد و فریاد واسه حق اونه پ